loading...
تفریح وسرگرمی
امیرابوالفضل اقادوست بازدید : 25 یکشنبه 30 شهریور 1393 نظرات (0)

اس ام اس ها و جمله های نیش دار و تیکه دار سری ۹۲

 

 

نوبتی هم باشه نوبت اس ام اس تیکه داره !

شرمنده یه کمی دیر شد، امیدوارم از این سری خوشتون بیاد

کـمـیّت مهم نیست !
کـیـفـیـت مهمه که توام نداشتــی !
.
.
.
فهمیده‌ام که نفرت هم مثل دیگر احساسات
مثل عشق ، قیمت دارد
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد . . .
.
.
.
تمام زندگی ام را میدهم که برگردی
و همین که برگشتی بگویم:
“دیگر نمی خواهمت گــ ــمــ ــشــ ــو”
.
.
.
پر گرفتم
حتی پرواز را هم تجربه کردم
ای کاش زودتر می رفتی . . .
.
.
.
به بعضی ها هم باید با متانت خاصی گفت :
لطفا یه دهن برامون خفه شو …
.
.
.
بعضیا هم مثه این دیوارای تازه رنگ شده میمونن ؛
فقط هستن ولی نمیشه بهشون تکیه کرد ،
اگرم تکیه کنی سر تا پای خودتو کثیف کردی …
.
.
.
محبت هایت را شمردم !
درست بود اما این عشقت را پس بگیر ، گوشه ندارد …
.

امیرابوالفضل اقادوست بازدید : 18 یکشنبه 30 شهریور 1393 نظرات (0)

اس ام اس ها و دل نوشته های فوق العاده زیبا سری فروردین ۹3

 

سلام خدمت دوستان عزیزم، اینم از اس ام اس عاشقانه سال 93

 

منتظر اس ام اس های فازسنگین و تیکه دار در روزهای آینده باشید ;)

جمعه ها
زمین ساکن و ساکت است
و به شانه بالا انداختن های خورشید
فکر می کند،
من هم به تو
.
.
.
این شـــــــعرها را باید گذاشــت درکــــوزه
و آب شـان را خــــورد
وقتی هنـــوزعرضــــه ندارند
تــــو را عــاشــــق کننــــد !
.
.
.
آنلاین که می شوی انگشتانم بـه لکنت می افتند . . . !
.
.
.
تـــــــو صـــــادقانـــه دروغ بـــگــو
مـــن عــــاشقانـــه کـــاری خواهم کــرد
“مـــــاه” همیشــه پشــت ابــر بمــاند !
.
.
.
مى خواهم
گره بخورم در تو !
آنقدر سخت که با دندان بازم کنى
.
.
.
از تـــو “شـراب” انــداخــتـه ایـن شعـــر !
نمــی تـــوانـــم بـــنـویــسمـت …
بـس کــه مــــرا گـــرفــتـه ای …
.
.
.
زمین کَج است…!
اما
من
هنوز هم
خوش رقصی می کنم
به سازِ تو…!

امیرابوالفضل اقادوست بازدید : 16 یکشنبه 30 شهریور 1393 نظرات (0)

اس ام اس بسیار زیبا مخصوص روز های عاشقانه و به یاد ماندنی

 

 

درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست !
تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف  . . .
.
.
.
هیچ میدانــی ؟
بزرگترین آرزوی من این است که،
کوچکترین آرزوی تو باشـــم . . .
.
.
.
سرمایه ام ۲ سکه محبت است …
یکی مال تو و دیگری صدقه به نیت شادی دلت
.
.
.
خراب اون چشاتم
عاشق اون صداتم
بادبون کشتیاتم
دیونه ی نگاتم
روانیه اداتم
بخوای نخوای فداتم …
.
.
.
این روز ها هیچ چیز سرجایش نیست !
جز تو …
چه زیبا جا گرفته ای در دلم …
.
.
.
قول میدهم لام تا کام حرفی نزنم
فقط بگذار از “دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که “دوستت دارم”
دیگر لام تا کام حرفی نمیزنم …

منبع تک سه سه 

امیرابوالفضل اقادوست بازدید : 30 یکشنبه 30 شهریور 1393 نظرات (0)

جمله ها و دل نوشته های جذاب و خواندنی عاشقانه

 

گرمای عشق در قلبمان
نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!
از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!
باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !
سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !
تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!
تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !
و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !
حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !
بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !
و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید

امیرابوالفضل اقادوست بازدید : 30 یکشنبه 30 شهریور 1393 نظرات (0)

داستان کوتاه جالب زن و غول چراغ جادو

 

 

زن در حال قدم زدن در جنگل بود که ناگهان پایش به چیزی برخورد کرد. وقتی که دقیق نگاه کرد چراغ روغنی قدیمی ای را دید که خاک و خاشاک زیادی هم روش نشسته بود.

زن با دست به تمیز کردن چراغ مشغول شد و در اثر مالشی که بر چراغ داد طبیعتا یک غول بزرگ پدیدار شد…!

زن پرسید : حالا می تونم سه آرزو بکنم ؟؟ غول جواب داد : نخیر !

زمانه عوض شده است و به علت مشکلات اقتصادی و رقابت های جهانی بیشتر از یک آرزو اصلا صرف نداره ، زن اومد که اعتراض کنه که غول حرفش رو قطع کرد و گفت : همینه که هست…

تعداد صفحات : 6

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    وبلاگم قشنگ بود
    آمار سایت
  • کل مطالب : 57
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 84
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 104
  • بازدید ماه : 126
  • بازدید سال : 191
  • بازدید کلی : 135,615
  • کدهای اختصاصی